فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال هشتم شماره 28 (پاییز 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/07/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمودرضا اسفندیار، فائزه رحمان صفحات 1-38
    مهدویت بیشتر به عنوان آموزه ای شیعی در فرهنگ اسلامی ایرانی، نقش و جایگاه مهمی دارد. در این مقاله، پس از مروری گذرا بر مفهوم موعودگرایی در ادیان ابراهیمی، جایگاه مهدویت در تصوف سده های نخستین (قرون دوم تا پنجم) را بررسی کرده ایم. در ادامه، مهدویت در سده های ششم و هفتم (نیمه اول) تاریخ تصوف (دوره ظهور مهدویت در تصوف) و آن گاه در قرون هفتم (نیمه دوم)، هشتم و نهم (آغاز جریان نزدیکی بیشتر تصوف و تشیع) پی جسته ایم. در تعقیب این جریان، عصر صفویه (دوران استقرار تشیع به عنوان مذهب رسمی در ایران) و قاجار، آخرین بخش این پژوهش است.
    کلیدواژگان: مهدویت، تصوف، تشیع، صوفی، عارف
  • محمد نوید بازرگان صفحات 39-67
    در پیشینه مثنوی پژوهی، شرح مبسوط ابیات مثنوی و به تازگی نیز پژوهش های موضوعی، مرسوم و مورد توجه بوده است. اما کمتر به بررسی کلان فکرهای مثنوی در هر دفتر و سپس مقایسه و تطبیق آن با سایر دفاتر پرداخته شده است. خواننده این کتاب گاه در پیچ و خم ابیات ژرف و دقیق و در لابه لای حکایت های تودرتوی مثنوی و به تعبیری در جریان مواج و سیال ذهن مولانا گم می شود و کمتر مجال این را می یابد که نگاهی از افقی بالاتر نگاهی کل نگر به هر دفتر مثنوی داشته باشد. در این پژوهش با استعانت از تجربه چند سال تدریس مثنوی در مقطع کارشناسی ارشد به شیوه تحلیل محتوا، تلاش شده است تا درون مایه های مندرج در دفتر دوم مثنوی از نظر بسامدی ارزیابی شود تا از رهگذر آن بتوان کلان فکرهای مندرج در این دفتر را معرفی کرد.
    کلیدواژگان: دفتر دوم مثنوی، تحلیل بسامدی مثنوی، تحلیل منظومه ای مثنوی، کلان فکرهای مثنوی، اندیشه های کلیدی مولانا
  • کبری بهمنی، آزاده نیرومند صفحات 44-108
    هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایران اند. وجه مشترک هر سه انجام ماموریت های دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مامور انجام دادن کار طاقت فرسا می شود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهایی خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این مقاله، سه عزیمت مذکور را با الگوی فرایند فردیت تطبیق داده ایم. مطابق با نظر یونگ، کهن الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی بشرند و در مراحل گوناگون فرایند فردیت حضور دارند. اساطیر و قصه ها نیز تجلی لایه های زیرین و جمعی ذهن بشرند؛ بنابراین فرافکنی بسیاری از عناصر فردیت را در قصه ها و اساطیر به صورت غول، اژدها، غار و... می توان جست وجو کرد. تفاوت ها و اشتراکات هر سه ماموریت افزون بر اینکه حاکی از تنوع فرهنگی بستر اساطیر و قصه هاست، انعکاس نبرد درونی و دل مشغولی واحدی است که از تقاضای کمال و رسیدن به یکپارچگی شکل می گیرد. در مقاله پیش رو، ضمن تطبیق نظر یونگ با سازه های اساطیری هر سه ماموریت، با بررسی کهنگی رمزها و مطلوب ها در هر سه داستان، گذر اسطوره به قصه نیز بررسی شده است.
    کلیدواژگان: هرکول، رستم، اسفندیار، فرایند فردیت، کهن الگوها
  • عبدالعظیم کریمی صفحات 109-151
    علوم در دیدگاه فیلسوفان و عارفان به انواع مختلف تقسیم بندی می شود. یکی از این تقسیم ها، تقسیم علم به حصولی (آموخته) و حضوری (ناآموخته) است: علم حصولی، علمی است که با واسطه صورت هایی از معلوم خارجی به دست می آید و شامل آن دسته از یافته ها و دستاوردهای بشری است که تحقیقات و ادراکات حسی آن را تایید کند و از طریق منابع بیرونی به دست می آید. اما علم حضوری، به عکس علم حصولی، علمی است بی واسطه و غیرمکتسب. طالبان هر یک از این دو علم به منظور رسیدن به مطلوب خود ناگزیرند که طریق یا طرق خاصی را در پیش گیرند.در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نگاهی به پیشینه معرفت شهودی یا علم ناآموخته و تبیین تفاوت های علم حصولی و حضوری، با تکیه بر آموزه ها و تجربه های برخاسته از سیر و سلوک عارفان، به ویژه آموزه های مثنوی معنوی، به این پرسش ها پاسخ داده شود که منابع، جلوه ها و خاستگاه های علم لدنی و ناآموخته چیست و چگونه می توان به آن نایل شد؟
    کلیدواژگان: علم حضوری، علم ناآموخته، شهود، قلب، مثنوی معنوی
  • مصطفی گرجی، زهره تمیمداری صفحات 151-178
    شعر حافظ که آینه دنیای خیال انگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگی های معنایی و هنرورزی های زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون مطالعات میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادبی می گشاید و نشان دهنده جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون حافظ است. در این پژوهش با دید مکتب روان کاوی یونگ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری حافظ نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرار شونده پیر در دیوان او پرداخته شده است؛ بررسی مقایسه ای چهره پیرمغان با کهن الگوی پیر خردمند یونگ، نشان دهنده شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
    کلیدواژگان: حافظ، یونگ، کهن الگو، پیر خردمند، پیر مغان
  • حمیدرضا فرضی صفحات 178-209

    «نقد کهن الگویی» یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «قصه شهر سنگستان» از دیدگاه نقد کهن الگویی، بررسی و براساس کهن الگوهای قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن، و نمادهای کهن الگویی درخت، کوه، دره، غار، چشمه، چاه و عدد هفت، تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این شعر بر اسطوره «قهرمان منجی» شکل گرفته و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن معنا یافته اند. از میان مراحل سه گانه تحول و رستگاری، رفتار قهرمان (شاهزاده) با مرحله دوم که «پاگشایی» نام دارد و دارای سه مرحله (حرکت و جدایی، تغییر و بازگشت) است، تطبیق داده شده است.

    کلیدواژگان: نقد کهن الگویی، کهن الگوها، نمادهای کهن الگویی، شعر قصه شهر سنگستان، قهرمان
  • فرزانه مظفریان صفحات 209-248
    قصه های عامیانه جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل می گیرد. درواقع سرچشمه این قصه ها باورها و آیین های آغازین انسان هاست. باتوجه به اینکه اسطوره ها نیز جزیی از فرهنگ هر ملت به شمار می آیند، بنابراین یکی از عناصر سازنده این قصه ها، اسطوره ها هستند و باید گفت هر کدام به نوعی از یک ریشه تغذیه می شوند، اما با سمت و سویی متفاوت.قصه های عامیانه ایرانی از کهن ترین تا متاخرترین شان، از قصه های جن و پری گرفته تا رمانس و داستان های عیاری همگی سرشار از باورهای اسطوره ای اند.نوشتار پیش رو بر آن است که در قصه های عامیانه ایرانی رگه های اسطوره ای را بازنگری و بررسی نماید
    کلیدواژگان: قصه های عامیانه، اسطوره، جادو، دیو، پری
  • محمدرضا نصراصفهانی، علی صادقی صفحات 248-268
    شخصیت رستم(1) در شاهنامه و ایندرا در ریگ ودا کتاب مقدس هندی ها آن قدر به هم شباهت دارد که هر دو در یک پژوهش کنار هم مقایسه و تحلیل شوند. این پژوهش با طرح شباهت ها در وظایف، اعمال و شخصیت هر دو اسطوره و با ذکر شواهدی از هر دو کتاب می کوشد این نظریه را تقویت کند که رستم دگردیسی/تغییر یافته ایزد ایندرا است؛ ایندرا که زمانی مورد ستایش هر دو قوم آریایی هند و ایران بود، در سال های بعد در ایران با عبور از صافی دین زردشت- که مجالی برای چند خدایی باقی نمی گذاشت- به شکل پهلوانی درآمد. نگاهی دقیق به رفتار و ویژگی های رستم در شاهنامه همان شخصیت ایزدی او را که هنوز در هند ایندرا نامیده می شود، به ذهن می آورد. در این پژوهش به سی مورد از این شباهت ها اشاره می کنیم.
    کلیدواژگان: رستم، ایندرا، شاهنامه، ریگ ودا، پیکرگردانی، اسطوره
|
  • Mahmod Erza Esfandiyar, Faeze Rahman Pages 1-38
    Mahdaviat, as a basic doctrine of Shiism, plays a significant role in Islamic-Iranian culture. This article, after presenting a brief survey of Messianism in Abrahamic religions, tries to analyze the historical background of Mahdaviat in Islam, especially during the 2nd to 5th centuries A.H. Mahdaviat continued to thrive in Sufism during the 6th and 7th centuries A.H. In the 8th and 9th centuries A.H., Shiism and Sufism gradually merged; and the Safavids, having sufi inclinations, established Shiism as the official religion of Iran. Finally, we will study the thoughts of Soltānalishāh and Safialishāh, two great sufis of the Qajar dynasty.
    Keywords: Mahdaviat, Sufism, Shiism, Messianism
  • Mohamad Navid Bazargan Pages 39-67
    In Masnavi studies, often explaining the verses and subject researches have been the main concern. Masnavi consists of six books, and so far the principal thoughts on which the books are based, are not usually discussed.
    The author of the present article, based on his years of teaching experience in master level, and employing qualitative content analysis method, tries to demonstrate the themes that are proposed in the 2nd book of Masnavi. This isto show the principal thoughts this book is based on.
    Keywords: the second book of Masnavi, Qualitative Content Analysis, Principal Thoughts
  • Kobra Bahmani, Azade Niromand Pages 44-108
    Hercules, Greek mythological hero, Rostam and Esfandiyar, Iranian mythological heroes, have a common ground: Going on difficult quests and accomplishing impossible missions. Hercules, to reach eternity, is forced to fulfill back- breaking tasks. Rostam, for saving the old King, and Esfandiyar, for saving his sisters, have to pass through seven labours of heros (Haft-Khan).
    In the present article, considering the Jungian concept of individuation, attempt is made to compare these three journeys. According to Carl Gustav Jung, the archetypes are the collective unconscious of man present in the process of individuation. Myths and legends remain ever present in the underlying layers of the unconscious; and the elements of individuation, in the form of cave, dragon, giant and etc., can be found in them. Despite of their differences, all three missions are struggles towards perfection.
    Keywords: Hercules, Rostam, Esfandiyar, Aarchetype, Individuation
  • Abolazim Karimi Pages 109-151
    According to Muslim philosophers and sufis, knowledge is divided into two kinds, namely, intuitive (inner) knowledge and acquired knowledge. The acquired Knowledge is attained through external objects and includes all sense perceptions and experimental data. Intuitive (inner) knowledge, however, involves spontaneous conception and instinctive representation, that is neither attained through the senses, nor is the reflection of the external objects.
    In the present article, by studying the background of intuitive (inner) knowledge in Islamic tradition, esp. Masnavi Manavi, attempt is made to show the role of this type of knowledge in Islamic philosophy and mysticism.
    Keywords: Intiutive Knowledge, Inner Knowledge, acquired knowledge, Masnavi Manavi
  • Mostafa Gorji, Zohre Tamimdar Pages 151-178
    Pire Moghan (Magian spiritual teacher) is a central character in Divan-e Hafez. The present article, based on Jung’s psychoanalysis theory and his archetypes, tries to study the character of Pire Moghan in the poems of Hafez and show that this character is in many ways similar to Jungian archetype, the character of the wise old man, and can be compared with him.
    Keywords: Pire Moghan, Hafez, Jung, Wise Old Man, Archetype
  • Hamidreza Farzi Pages 178-209

    Archetypal literary criticism is a type of critical theory that interprets a literary text by focusing on myths and archetypes.
    In this paper, based on archetypal literary criticism, the poem of Ghesseh-ye shahr-e sangestan (the tale of the petrified city), composed by Mahdi Akhavan Sāles (1928-1990), is interpreted and analyzed. For this purpose, the archetypes of hero, death and birth, Pire Dana (wise old man), shadow, self, and archetypal symbols such as tree, cave, mountain, valley, spring, well, and the number seven are considered as main concepts. In this poem, the central archetype is “the hero-savior”, and the other archetypes are explained with respect to the main one. Also, other subjects were entertained at two phases; first, the behavior, departure, and salavation of the hero and second, the movement, separation and return in the poem.

    Keywords: Archetypal Literary Criticism, Archetype, Ghesseh-ye Shahr-e Sangestan, Mahdi Akhavan Sāles, Archetypal Symbols
  • Farzane Mozafariyan Pages 209-248
    Folktale is a story passed down within generations of a particular ethnicity. That comprises the traditions of the culture or group. Folktales are rooted in ancient believes and rites, as well as myths.
    Iranian folktales, including fairytales, fairytale romances and stories of ayyaran, are full of mythical elements.
    The present article tries to show the mythical elements of Iranian folktales.
    Keywords: Folktale, Myth, Fairytales
  • Mohammadreza Nasre Esfehani, Ali Sadegi Pages 248-268
    The similarities between Indra, in Rigveda, and Rostam, in Shāhnāmeh, make comparison of these two characters possible. The present research, by discussing their duties, acts and personalities, tries to show that Rostam is a metamorphisis of Indra. Once, Indra was worshiped by both Indians and Iranians. But then, after the spreading of Zoroastrianism in Iran, which rejected polytheism, Rostam appeard as a hero and Indra gradually faded away.
    In this article, we will elaborate on thirty similarities of these characters.
    Keywords: Indra, Rostam, Metamorphisis, Rigveda, Shāhnāmeh